دلتنگی

  • ادبیات

    محبت من..

    اشتیاق من پر از افکار و احساساتی بود که هرگز نخواهم توانست آن ها را بازیابی کنم، در درونم دفن شد، زیرا تصویری از آن شکل دادم که با روحم مطابقت داشت و باعث شد…

    ادامه مطلب »
  • ادبیات

    اینجا..

    اینجا در همان سرزمینی که قدم زدیم، روی همان آسمانی که از آن ابری می چینیم و آن را در جیب شلوار آبی پنهان می کنیم که…

    ادامه مطلب »
  • ادبیات

    یک ستاره است

    و او را ستاره ای دید که هیچ کس نمی توانست به آن برسد و نور درخشانی که یک بار لمسش کرد و دوباره وجودش را فراموش کرد، حافظه اش مومیایی شد...

    ادامه مطلب »
  • ادبیات

    دلتنگی

    من عاشق خانه پدربزرگم بودم، این خانه خیلی کلاسیک بود و همه چیز چوبی در آن بود، میز آشپزخانه، صندلی ها و حتی ساعت دیواری…

    ادامه مطلب »
  • ادبیات

    پناه من

    ای پناه کهن من: درودی ساخته شده در عرق کمر پاییز جانم بر لبه همه کرانه هاست و نمی توانم کمرم را ببندم و...

    ادامه مطلب »
برو به دکمه بالا
اکنون به صورت رایگان با Ana Salwa مشترک شوید شما ابتدا اخبار ما را دریافت خواهید کرد و ما در مورد هر خبر جدید برای شما اعلان ارسال خواهیم کرد لا نعم
انتشار رسانه اجتماعی رسانه ای طراحی شده توسط: XYZScripts.com