غالباً حکومت قراقوش را بیانگر حکومت ناعادلانه، ناعادلانه و دیوانه می شنویم، اما قراقوش کیست و آیا واقعاً مظلوم، زنده و مرده است؟ وزرای صلاح الدین ایوبی در مصر، بلکه یکی از ارکان تحکیم حکومت اوست و نامش بهاءالدین قراقوش است.
این فرد در ابتدا پسری مملوک بوده که گفته می شود اصالتا ترک بوده و هویت وی مشخص نیست.
صلاح الدین ایوبی، علاوه بر دو تن دیگر، فقیه عیسی حکاری و قاضی فاضل، بر او تکیه کرد و هر سه نفر برای استقرار پایه های دولت و پایان دادن به هرج و مرجی که مصر را در پی داشت تلاش کردند. مرگ خلیفه العدید، جایی که پس از آن افرادش سعی کردند با صلاح الدین وارد درگیری شوند به این امید که مصر زیر پرچم فاطمیون باقی بماند.
به قراقوش نسبت می دهند که او نقشی تاریخی در پایان دادن به حکومت خاندان العدید ایفا کرد، زیرا آنها را زندانی کرد، زنانشان را از مردانشان جدا کرد، وفادارانشان را از آنها جدا کرد و ثروت کاخ فاطمی را تحت کنترل داشت. بسیار بزرگ بود
معنی اسم
برخی روایتها حاکی از آن است که قراقوش که در زبان ترکی به معنای عقاب سیاه است، ابتدا به صلاح الدین خدمت کرده بود تا اینکه آن مرد به او اعتماد کرد.
به او منسوب است که حصار قاهره و ارگ کوه و طاق های جیزه را بنا کرد و معاون صلاح الدین در امور حکومت در سرزمین مصر و اداره امور بود.
قراقوش نزدیک به سی سال خدمت صلاح الدین و دو پسرش را سپری کرد، به طوری که چهره او در افکار عمومی با احکام عجیب و شگفت انگیزی همراه است که گاه او را باهوش و گاه احمق نشان می دهد و بسیاری از میراث او را در دستگاه قضایی و حکومتی به تصویر می کشد. به دلیل حکایات و حکایات آن تا به امروز منتقل شده است.
تا حدودی دوباره تخیل و بازتولید شده است، همانطور که در مورد جوها، آخاب و دیگر شخصیتهای سنتی اتفاق افتاد که با انتقال مردم در اعصار و دوران، تصویر خود را ساده و سپس پیچیده کردند.
او جز در زمان پادشاهی عادل برادر صلاح الدین از حکومت و دولت مستثنی نشد و پس از آن در خانه خود ماند تا در سال 1201 م.
ابن مامطی و الفشوش
بهاءالدین قراقوش لقب شاهزاده را به دست آورد و اعتماد حاکمان مصر و شام را جلب کرد و پل خود را تا بناهای باقیمانده ای که در آنجا قلعه و دیوار قاهره را بنا کرد، امتداد داد، با وجود آن که از آن دریغ نکرد. اتهامات پیرامون او
مرحوم ابن مامطی مصری که از معاصران صلاح الدین ایوبی بود، کتابی نوشت که در آن به نام «فسوش فی حکم قراقوش» نام برد.
فشوش به احكام ناكام يا موهوم اطلاق مي شود و در لسان العرب آمده است: فشوش: ضعيف در رأي و قاطعيت و در عرف به چيزي و گفتار و عمل پوچ گفته مي شود. هیچ ماده ای ندارد
ابن مامتی در کتاب خود به بافتن داستان های ساده و خنده دار منسوب به قراقوش پرداخته است که در طول نسل ها به مردم کمک می کند و برخی از این داستان ها از تخیل ناب ابن مامتی واقع گرایانه نیست.
گفته میشود که نزاع ابن مامتی و قراقوش در پس این کتاب است و اولی نشاندهنده اقتدار قلم و دومی نشاندهنده تاب خوردن شمشیر است و این دو در زمان ایوبیان برای داشتن هر یک با هم رقابت کردند. بیشترین تأثیر را دارند.
قراقوش بر ابن مامتی پیروز شد، اما بعدها نویسنده تصویر بهاءالدین قراقوش را به همان شکلی که میخواست جاودانه کرد و دقیقاً همان الگوهایی را که میخواست او را احمق و ظالم نشان دهد.
فقط احمق
قضاوتهای او همانقدر که حماقت را بر مردم آشکار میسازد، حاوی حکمت نادری است و نشان میدهد که اشیا به بیش از یک شکل دیده میشوند و همچنین حکایت از هوش کمیاب در این شخص دارد.
دانشآموز میتواند این داستانها و قصهها را دنبال کند تا از آنها چیزهای زیادی به دست آورد.. در مورد تصویر دورانی که قراقوش در آن زندگی میکرده و به ویژه دوران صلاح الدین.
در اینجا تعدادی از این داستان ها آورده شده است.
1 - مردی به قراقوش تاجری شکایت کرد که پول او را خورد، پس قراقوش تاجر را احضار کرد و علت را از او پرسید، تاجر گفت: شاهزاده برای او چه کنم؟ هر وقت پولی به او دادم تا بدهیاش را بپردازم، به دنبالش میگشتم، اما پیداش نمیکردم.» قراقوش طبق معمول فکر کرد و بعد حکم کرد که آن مرد بدهکار را تا زمانی که بدهکار می خواهد به او بپردازد زندانی می شود تا زمانی که بدهکار می خواهد بدهی او را بپردازد، مرد فرار کرد و گفت: من برای خدا فرار می کنم.
2 - به قراقوش گفتند که پرنده گوشاوک مورد علاقه اش از قفس فرار کرده و پرواز کرده است، پس قراقوش دستور داد تمام دروازه های قاهره را ببندند تا او نتواند فرار کند.
3 - دهقانی برای شکایت از سربازی نزد شاهزاده قراقوش آمد، کشاورز با همسرش که هفت ماهه باردار بود سوار کشتی بود، سرباز او را هل داد و سقطش کرد. قراقوش - طبق معمول - فکر کرد و سپس جمله را بیان کرد و در آنجا حکم کرد که سرباز زن کشاورز را با خود ببرد تا برای او خرج کند و هفت ماه خانه و غذا برای او فراهم کند که قبل از اینکه قراقوش بقیه را بگوید کشاورز خوشحال شد. از جمله اینکه سرباز باید زن حامله را نیز در روز هفتم برگرداند، در اینجا کشاورز با همسرش فرار کرد.
چند تصویر
گفته می شود که قراقوش پشت اعدام عالم معروف شهاب الدین سهروردی در عصر صلاح الدین، صاحب کتاب های معروف بسیاری از جمله «حکمت الاشراق»، «معابد النور، «زبان مورچهها» و دیگران سی و شش ساله بود که در زمان ایوبیان محکوم شد.
و بین تصویر حماقت و شعور، و جایی که برخی او را دیکتاتور و برخی دیگر او را منصف و غیرعادی در حکومت خود توصیف می کنند، تصویر قراقوش تا به امروز بین حقیقت و توهم فاصله گرفته و خود به یک افسانه تبدیل شده است. ، که به بیش از یک روش قابل خواندن است.